کد مطلب:95593 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:119

خطبه 096-در باب اصحابش












[صفحه 218]

تاخیر در كیفر ستمكاران ای مردم مسلمان، اگر خداوند بزرگ در عقوبت و كیفر ستمكاران تاخیری اندازد و بدیشان مهلت دهد، نه بدلیل ترك مخاصمه و محاكمه، بلكه به جهت آنست كه هر چه می خواهند به انجام رسانند تا سرانجام كیفر الهی گریبانشان را بگیرد، و این عاقبت معاویه و شامیان نیز خواهد بود. ای مردم، خدای تعالی كه نگاهبان بندگان خویش است ستمكاران و بداندیشان را به عذاب گرفتار خواهد ساخت و حلقوم گناه آلودشان را چنان خواهد فشرد كه لحظه ای امان نیابید. با این همه به خدای كه قادر بر ماست سوگند می خورم كه شامیان سرانجام بر شما پیروز خواهند شد. و این پیروزی نه به سبب آنست كه به خدا نزدیكند و نه به سبب شایستگی آنان، بلكه به این جهت است كه در راه باطل و گمراهی شتاب دارند در حالی كه شما در راه حق و اجرای امر ثواب و اطاعت از حق تعالی سستی و كاهلی دارید و این حقیقتی است كه هر ملتی در حال تردید بماند ظلمت شب را با هراس و تشویش و نگرانی از ستم حكمران زمان خویش به صبح می رساند. اما من، با تیرگی شب در حالی كه از ستم رعیت خویش بیم دارم وداع می گویم با این امید كه سپیده صبح را در آغوش داشته باشم. در حالی كه قومی ستم پیشه شب

را در آسودگی به صبح می برند من از بیم غلبه كفر بر ایمان لحظه ای آرام ندارم... من شما را برای پیروزی در جنگ و جهاد با مشركین برانگیختم تا به سعادت راه ببرید اما شما كوچكترین تاثیری از سخنان من نگرفتید و حاضرین را مانند غائبین نادیده انگاشتید یعنی در حالی كه همه حاضر بودید پنهان و غائب نمودید راستی چرا از سخنانم كه حكمت بار است روی می گردانید و چرا می رمید و من هر چه بیشتر پند می دهم و بر جنگ و غلبه بر كفر و نفاق ترغیب می كنم بیشتر می گریزید. من شما را به نبرد با شامیان می خوانم اما شما به خانه های خویش پناه می بردید و از یكدیگر نیز گریزانید من هر صبح شما را برای پیكار آماده می سازم و شما هر شام زیر بار ناراستیها شانه خم می كنید اما من ناصح مشفق شما هستم و پیوسته شما را به راستی به عزت و به سلامت و سعادت می خوانم و از سست عهدی شما و از تن پروری و سست عنصری شما دل رنجه نمی دارم و بازنمی ایستم. اما شما ای زندگان مرده صفت و ای مردگانی كه در خویش می لولید بدانید كه هوسهایتان همچنان ایمانتان ناپایدار است. بدانید كه امیر شما از خدای خود فرمان می برد. هر چند كه شما از فرمان خیرخواهانه از سر می پیچید بیاندیشید و دریاب

ید كه فرمانروای شام در راه باطل و گمراهی است و در اقیانوس گناه غوطه ور است اما می بینید كه یارانش با تمام نیرو او را یاری می كنند و از فرمانش سر نمی پیچند. به خدای پاك سوگند كه آنقدر از شما بستوه آمده ام كه حاضرم ده نفر از ما را با یكنفر از قوای معاویه معاوضه كنم حتی آنقدر از شما به تنگ آمده ام كه حاضرم ده نفر از شما را بدرهمی بفروشم. ای اهل كوفه، ای مردم مرده دل كه در خانه های خود ماوا گرفتید من از سه چیز كه در شما هست و دو چیز كه در شما نیست احساس رنج می كنم. از اینكه گوش دارید ولی نمی شنوید زبان دارید ولی لال مانده اید، چشم دارید ولی نمی بینید... و مورد اطمینان نیستید و دستهایتان خاك آلود و دلهایتان اسیر فقر و پریشانی است. و جمعتان متشكل نیست و از وحدت و هدف غافل مانده اید. ای مردم كوفه، سوگند می خورم كه اگر آتش پیكار شراره كشد و كار در میدان كارزار سخت گردد. شما پراكنده می شوید و مرا تنها می گذارید. اما من كه از جانب خدای بزرگ حجتی دارم و به فرمان پیامبر خدا راهی مستقیم و نیكو پیش گرفته ام با بصیرت و بینایی حق و عدالت را به جان خواهانم.

[صفحه 219]

ای مردم، به خاندان پیامبر و راه پسندیده ای كه در پیش دارند بنگرید و به اهل بیت او بگروید و از آرمان او تبعیت كنید تا هرگز گمراه نشوید و در راه هلاكت و گمراهی نیفتید و خود را بر پهنه هلاكت نیفكنید بایشان تاسی نمائید، هر كجا درنگ كردند شما هم درنگ كنید، هر كجا قیام نمودند برپا خیزید نه از ایشان پیشی گیرند و نه از آن دور بمانید تا هلاك نشوید. من با بسیار از یاران پیامبر خدا برخورده ام و بر باطن و ظاهر ایشان دقت نموده ام و دیده ام كه شبها را با سجده و قیام و راز و نیاز بدرگاه احدیت به سر برده اند و روزها ژولیده مو و پریشان و غبارآلود بوده اند و در همه حال روز قیامت و رستاخیز را در خاطر داشتند و از نگرانی فردای قیامت بخود می لرزند و هر بار كه نام خدا را می شنیدند چشمانشان گریان و دامانشان تر می شد و در اندیشه پرهیز از گناه می رفتند و از بیم خشم خداوندی همچنانكه درخت در تندباد می لرزد، به لرزه درمی آمدند و من حتی یكی از شما را مانند ایشان نمی بینم...


صفحه 218، 219.